در نظر گرفتن سن کودک، کنترل احساسات، دیکتاتوری نبودن روش تربیت، مشخص کردن واضح مرزها و پایبند بودن به قوانین، همگی راهکارهایی هستند که به ما یاد می دهند با کودک سرکش چگونه رفتار کنیم.
علل سرکشی بچه ها
رفتار سرکشانه کودکان در هر سنی متفاوت است اما به طور کلی چند علت اصلی و مشترک دارند:
1- مسائل فیزیولوژیکی
بعضی اوقات گرسنگی و خواب آلودگی می تواند باعث رفتارهای سرکشانه در کودکان شود. بنابراین قبل از این که به روش تربیت خود شک کنید، مطمئن شوید که فرزندتان خوب خوابیده و شکمش پر است.
2- مسائل محیطی
گاهی اوقات سرکشی کودکان نشان دهنده این است که کودک در معرض اتفاقات ناخوشایندی قرار دارد مانند مشکلات زناشویی، خشونت فیزیکی، سواستفاده جنسی و یا حتی قلدری که همگی می توانند یک کودک خوش اخلاق را به یک کودک سرکش تبدیل کنند. بنابراین اگر کودک به طور ناگهانی سرکش شده است، اتفاقاتی که در خانه و یا مدرسه می افتد را دقیق تر بررسی کنید.
3- عدم کنترل
عدم کنترل می تواند برای کودکان در هر سنی ناکام کننده باشد و این یکی از دلایل رایج سرکشی کودکان نوپا و خردسال است زیرا بخش زیادی از زندگیشان تحت کنترل والدین است و هیچ اختیاری ندارند که چه بپوشند، چه بخورند و حتی چه چیزی تماشا کنند.
دادن حق انتخاب هر چند کم به کودکان کوچکتر مانند اجازه دادن برای انتخاب از بین دو لباس و یا دو خوراکی، به آن ها احساس آزادی و کنترل می دهد و سرکشی آن ها را کاهش می دهد.
4- رعایت نکردن قوانین
این که کودکان قوانین را بلد باشند اما آن ها را رعایت نکنند اغلب در سنین پیش دبستانی دیده می شود زیرا کودکان کوچکتر مثلا کودکان ۲ ساله احتمالا قوانین را درک نمی کنند و کودکان ۳ تا ۵ ساله قوانین را می دانند اما شاید در اجرای آن ها مشکل داشته باشند.
به جای این که فرزند خردسالتان را تنبیه کنید، به او کمک کنید تا قوانین را رعایت کند، بفهمد چرا باید از قوانین پیروی کند، به رفتارش توجه کند و بفهمد که چرا رفتارش با قوانین تعیین شده ناهمخوان است.
5- ادعای استقلال
این دلیل اغلب در نوجوانان دیده می شود زیرا می خواهند ثابت کنند که دیگر کودک نیستند و ترجیح می دهند بر خواسته هایشان پافشاری کنند. در این شرایط بهتر است والدین به بچه ها اجازه استقلال دهند.
6- اختلال نافرمانی مقابله ای
اختلال نافرمانی مقابله ای (ODD) می تواند یکی دیگر از دلایل باشد. علائم این اختلال عبارتند از:
- اختلاف و مشاجره مکرر با مراجع قدرت
- پرخاشگری، تکانشگری و منفی نگری
- تعاملات خشن با همسالان
- میل به انتقام
با کودک سرکش چگونه رفتار کنیم؟
در هر مرحله از رشد کودکان زمانی وجود دارد که دست به رفتارهای سرکشانه ای از جمله نافرمانی، بدخلقی، پرخاشگری و… می زنند و این رفتارها اغلب در دو سالگی و نوجوانی بچه ها اتفاق می افتد. بنابراین غیرمعمول نیست که والدین و فرزندان درگیری ها و مسائل به ظاهر بی پایانی با یکدیگر داشته باشند. شما به عنوان والدین می دانید که فرزندتان فردی مستقل است با افکار و احساساتی که ممکن است همیشه با افکار شما همخوانی نداشته باشد.
یادگیری دلایل اصلی رفتار سرکشانه یک کودک و نحوه مدیریت آن، از گرفتار شدن والدین در نبردی بی پایان با بچه ها جلوگیری می کند.
1- سن فرزندتان را در نظر بگیرید
مدیریت کودک سرکش دشوار است؛ والدین باید قبل از هر کاری روش برخورد خود را با توجه به سن کودک در نظر بگیرند تا تلاش هایشان زودتر و بهتر به نتیجه برسد. به عنوان مثال اگرچه صحبت کردن صمیمانه با بچه های نوجوان در اغلب موارد اثربخش است اما همین روش برای کودکان نوپا و کودکان در سنین پیش دبستانی و اوایل دبستان چندان تاثیری نخواهد داشت؛ هنگام صحبت کردن با بچه های کوچکتر درباره رفتارهایشان، از واژگان ساده ای استفاده کنید که در حد فهم آن ها باشد مثلا به جای این که به فرزند ۳ ساله خود بگویید “چرا اسباب بازی هاتو پرت می کنی، متنفرم از این که این کار رو می کنی”، به او بگویید “می فهمم که ناراحتی ولی ما به خاطر این که نمی تونیم یه کلوچه دیگه داشته باشیم اسباب بازی هامونو پرت نمی کنیم”.
2- احساساتتان را کنترل کنید
مدیریت رفتارهای سرکشانه کودک و کمک به آن ها برای حل این رفتارها دشوار است، به خصوص زمانی که احساسات بر افکار غلبه می کنند. اگر والدین نتوانند احساساتشان را کنترل کنند نمی توانند تعامل سازنده ای با فرزندشان داشته باشند و در نتیجه نمی توانند در این مسیر به آن ها کمکی کنند. بنابراین احتمال کمی دارد که یک کودک سرکش در هر سنی، از دستورات والدین پیروی کند زمانی که والدین بر سر او فریاد می زنند اما زمانی که والدین با صبر و حوصله، ارتباط صمیمانه ای با کودک ایجاد کنند و درباره رفتارهای ناپسندش به او توضیح دهید، احتمال بیشتری وجود دارد که رفتارهای بد کودک کم شود.
علاوه بر آن، والدین باید روش صحیح ابراز احساسات و مدیریت هیجان هایی مانند خشم، غم، ناامیدی و… را به فرزندان یاد دهید و در این فرایند خودشان نیز الگویی برای بچه ها باشند.
مهم است بچه ها یاد بگیرند که فریاد زدن و گفتگوهای نه چندان راحت برای حل کردن مشکلات با یکدیگر جور درنمی آید؛ برای بچه های کوچک تر، تکنیک هایی مانند نشاندن بچه ها، شمردن تا یک عدد معین (معمولا تا ۱۰ خوب است) و یا تمرین تنفس برای کمک به آرامش آن ها می تواند مفید باشد.
3- دیکتاتور نباشید
درست است که شما پدر و مادر فرزندتان هستید اما نباید به روش دیکتاتوری آن ها را تربیت کنید. در حالی که کاملا طبیعی است که تقریبا همه انتخاب ها و تصمیم های کودکان کوچک با والدین است، اما نمی توانید انتظار داشته باشید که این روند برای همیشه ادامه داشته باشد؛ حتی کودکان نوپا هم چنین حقی دارند که در روز یک یا دو انتخاب هر چند کوچک داشته باشند.
در یک مطالعه، رفتارهای نوجوانانی که توسط والدین دیکتاتور تربیت شده بودند را با نوجوانانی که توسط والدین دموکراتیک تربیت شده بودند را بررسی کرد؛ محققان دریافتند بچه هایی که توسط والدین دموکراتیک تربیت شده بودند، نوجوانانی شایسته تر و سازگارتری هستند.
اگر فرزندتان کارهای خطرناک و غیرقانونی نمی کند، دادن آزادی بیشتر به او به کاهش سرکشی او کمک می کند. برای بچه های کوچکتر این آزادی می تواند به همین سادگی باشد که به آن ها اجازه دهید لباس یا وعده های غذایی شان را خودشان را انتخاب کنند. در مورد بچه های بزرگتر، حق انتخاب باید مشروط به این باشد که از مرزهای تعیین شده پیروی می کنند.
کارهایی مانند وقت گذراندن با دوستان، اجازه دسترسی داشتن به ماشین خانوادگی و یا افزایش پول تو جیبی، انگیزه های خوبی است برای این که بچه ها تشویق شوند تا سر به راه تر شوند و سرکشی آن ها کمتر شود.
4- مرزها را به طور واضح و شفاف توضیح دهید
کودکان اغلب در حال آزمایش مرزهایی هستند که توسط والدین تعریف شده است؛ در واقع بچه ها می خواهند بدانند تا چه حد می توانند پیش روند و با عواقبی مواجه نشوند. بنابراین اگر مرزها را به شفاف و واضح برای بچه ها روشن نکرده اید که این مرزها دقیقا چه هستند، کجا شکسته می شوند، عواقب شکستن آن ها چیست، در این جا بچه ها تقصیری ندارند.
حال که کودک دست به رفتارهای سرکشانه می زند لازم است مرزها را تعیین کنید؛ بنابراین اگر تا به حال مرزی برای فرزندتان تعیین نکرده اید، اکنون زمان شروع ایجاد مرزها و پایبندی به آن ها است. حتی اگر مرزهایی دارید اما این مرزها بسیار سخت گیرانه است، شاید بهتر باشد دوباره نگاهی به آن ها بیاندازید و بررسی کنید که کدام یک نیاز به تغییر دارد. هیچ کس دوست ندارد طوری زندگی کند که توسط دیگران کنترل شود؛ از این رو اگر فرزند سرکش شما رفتارهای مخاطره آمیزی ندارد، این کار را با او نکنید؛ داشتن استقلال و حق انتخاب یکی از حقوق اولیه بچه هاست که شما باید به عنوان والدین این حق را به آن ها بدهید.
یادتان باشد که رابطه همه چیز است؛ والدین باید فرزند خود را، به ویژه بچه های بزرگتر را در هر بحثی در مورد تغییر مرزها و قوانین و عواقب شکستن آن ها وارد کنند و او را در جریان این اتفاقات قرار دهند.
5- به قوانین پایبند باشید
زمانی که قوانینی را درباره رفتارها تعیین می کنید و عواقب شکستن قوانین را نیز مشخص کرده اید، حتما باید چه خودتان، چه سایر مراقبین و چه دیگر اعضای خانواده در اجرای آن ها قاطع باشید. در غیر این صورت کودک یاد می گیرد که بدون مواجه شدن با هیچ عواقبی قوانین را زیر پا بگذارد و این اهمیت زیادی نخواهد داشت.
6- انتظار سرکشی فرزندتان را داشته باشید
هیچکس کامل نیست، بنابراین حتی اگر زمانی که سرکشی فرزندتان کاملا به پایان رسید اما باز هم چنین رفتارهایی از او دیدید تعجب نکنید، چنین اتفاقاتی پیش می آید و باید چنین انتظاراتی از بچه ها داشته باشید. مهم ترین چیز این است که سازگار باشید و تمام جنبه های مثبت فرزندتان را به خاطر بسپارید و فقط روی ویژگی های منفی آن ها تمرکز نکنید. علاوه بر آن، زمانی که بعد از مدت ها، رفتار سرکشانه ای از فرزندتان دیدید طوری رفتار نکنید که انگار کودک شکست خورده است و یا شما در وظایف والدینی خود خوب عمل نکرده اید.