دلایل کم حرف بودن کودکان با یکدیگر متفاوت است و هر کس باید بسته به نوع شخصیت و دلیل کم حرف بودن کودکش، به دنبال راهکار جداگانه ای باشد. برخی راه حل ها مثل برچسب نزدن به کودک، تشویق به صحبت، حضور در جمع ها، صحبت درباره تجربیات مشابه، تشویق به شرکت در بحث ها، تحسین شخصیت فرزند، تمرین موقعیت ها قبل از حضور و کتاب خوانی می تواند برای تحقق این هدف مفید باشد؛ اما سوال اصلی این است که وقتی به کودک ساکت ما برچسب خجالتی یا درون گرا زده می شود، چه کنیم؟ چگونه می توانیم اعتماد به نفس او را تقویت کنیم و در یک کلام با کودک کم حرف چه کنیم؟
علل کم حرف بودن کودک
کم حرف بودن کودک ممکن است دلایل مختلفی داشته باشد که معمولا هم باعث می شود به کودکان برچسب خجالتی بودن یا درون گرا بودن بزنند؛ البته درون گرا بودن یک ویژگی شخصیتی منفی نیست. کودکان ساکت هم می توانند شاد باشند و مهارت های اجتماعی فوق العاده ای داشته باشند، اگرچه گاهی اوقات در زمینه دوست یابی و حضور در محیط های اجتماعی دچار مشکل می شوند. دلایل ساکت بودن کودک می تواند هم ساده و هم پیچیده باشد:
- بسیاری از تمایلات شخصیتی از جمله درون گرایی، می تواند ارثی باشد؛ همان طور که رنگ چشم یا شکل بدن اغلب ارثی است.
- ممکن است کم رویی یک رفتار آموخته شده باشد. اگر والدین و سایر بستگان کودک آرام یا گوشه گیر باشند، طبیعی است که کودک هم همین رفتار را مشاهده و تقلید کند.
- اگر کودک والدینی بیش از حد محافظت کننده داشته باشد، دائما نگران رفتار مناسب خواهد بود که این امر منجر به ترس از اشتباه کردن می شود و باعث می شود که کودک از برقراری روابط اجتماعی دوری کند و ساکت و گوشه گیر شود.
- کودکی که منزوی است و کمتر با همسالانش بازی می کند، فرصت کمتری هم برای یادگیری مهارت های اجتماعی دارد و به مرور زمان کم حرف می شود.
با کودک کم حرف چه کنیم؟
وقتی والدین متوجه می شوند که کودک ساکت و کم حرفی دارند، سعی می کنند برای حضور فرزندشان در جامعه، جمع دوستان و شکوفایی استعدادهایش به او کمک کنند چون کودکان کم حرف معمولا کمتر دیده می شوند.
صحبت کردن یک مهارت است و بسیاری از بچه ها برای رشد و پرورش این مهارت به زمان و تمرین نیاز دارند. آن ها باید اعتماد به نفس لازم و کلمات مناسب برای صحبت کردن را داشته باشند. کمک کردن به بچه های خجالتی و کم حرف بسیار سخت و پرچالش است. با وجود این که کم حرف بودن کودک مشکل محسوب نمی شود و از هر ۳ نفر در دنیا یک نفر درون گراست و تمایل کمتری به صحبت کردن دارد.
در ادامه به چندین راهکار می پردازیم که به کودکان کم حرف کمک می کند تا راحت تر صحبت کنند و در موقعیت های مختلف زندگی بتوانند از خود دفاع کنند.
1- به کودک برچسب خجالتی بودن نزنید
هر چه کودک بیشتر خود را با عنوان خجالتی بشناسد، احتمال بیشتری دارد که بخواهد این انتظار را برآورده کند. بنابراین اگر فرزندتان به سوال یکی از بستگان پاسخ نمی دهد و یا از معلمش کمک نمی گیرد، سعی کنید دیگر از صفت “خجالتی بودن” برای توصیف او استفاده نکنید. در عوض بگویید که فرزندتان در حال حاضر تمایلی به صحبت کردن ندارد.
2- کودک را تشویق به صحبت کنید.
بچه ها باید بتوانند هر جایی که هستند نیازهای خود را بیان کنند. فرزندتان را تشویق کنید تا مثلا در رستوران خودش سفارشش را بدهد و یا به سوالات فروشنده پاسخ دهد. ممکن است کودک به کمک شما نیاز داشته باشد اما بهتر است بلافاصله این کار را نکنید، به فرزندتان فرصت بدهید تا در مورد حرف هایش و نحوه بیان آن ها فکر کند. این کار همچنین به کودک ثابت می کند که از توانایی های او آگاه هستید و می دانید که خودش از پس مشکلاتش برمی آید.
3- تجربیات مشابه خود را با کودک به اشتراک بگذارید
گاهی کودکان قبل از این که بخواهند صحبت کنند، به یادآوری نیاز دارد؛ بنابراین شاید لازم باشد برخی چیزها را برای چندمین بار توضیح دهید، مثلا حمایت از حق و حقوق خود یک کار مفید است. همچنین داستان های شخصی خود را از زمان هایی که کم حرف بودید و احساس خجالت یا مضطرب بودن می کردید را برای کودک تعریف کنید و به او بگویید که غلبه بر احساس ترس و باور توانایی هایتان باعث شده است که اکنون یک فرد موفق تر و مستقل تر باشید. این تجربیات می تواند به کودک کمک کند که او هم مثل شما به فکر تغییر شخصیت خود باشد.
4- فرزند خود را تشویق به شرکت در بحث ها کنید
کودکان کم حرف معمولا این طور فکر می کنند که حرف های آن ها چندان مهم نیست و ارزش گفتن ندارد. از فرزند خود بخواهید تا نظراتش را بگوید و در تصمیم گیری ها مشارکت کند. به عنوان مثال، نظر فرزندتان را درباره شام خانوادگی و یا رنگ آمیزی دیوارهای خانه بپرسید.
بچه ها دوست دارند که والدینشان به حرف هایشان گوش دهند و برای افکار آن ها ارزش قائل باشند. شما می توانید این را با گفتن و دنبال کردن این موضوع به فرزندتان نشان دهید. با این کار به کودک خود ثابت می کنید که حرف ها و نظرات او ارزشمند است.
5- موقعیت های اجتماعی را تمرین و نقش آفرینی کنید
برخی از بچه های کم حرف می دانند که چه چیزی باید بگویند اما وقتی زمانش می رسد در بیان آن مشکل دارند. موقعیت های نمونه را با کودک خود تمرین کنید؛ حتی می توانید برخی از چیزها را به صورت متن شده برای زمانی که فرزندتان نیاز به صحبت کردن دارد آماده کنید تا راحت تر بتواند صحبت کند و استرس کاذب نداشته باشد.
6- شخصیت فرزندتان را تحسین کنید
به کودک خود بگویید که ساکت تر بودن یا متفاوت بودن اشکالی ندارد و تنها در صورتی مشکل ساز است که باعث ناراحتی و یا به نوعی مانع از داشتن یک زندگی شاد در دوران کودکی شود. فرزند ساکت شما ممکن است دانش آموزی قوی باشد، شنونده بهتری نسبت به دیگران باشد و بتواند از دیگرانی که اتفاقا بیشتر هم برون گرا هستند حمایت کند. هر کودکی شخصیت منحصر به فردی دارد که باید آن را تحسین کرد و این کار یکی از وظایف اصلی شما به عنوان والدین است.
7- از کتاب ها کمک بگیرید
خواندن و بحث کردن در مورد یک کتاب با یکدیگر، یک روش فوق العاده برای آموزش مهارت های یادگیری، صحبت کردن و به اشتراک گذاشتن نظرات و دیدن مسائل از دیدگاه دیگران است. این مهارت برای کودکانی مفید است که با امتحان کردن چیزهای جدید دست و پنجه نرم می کنند و اعتماد به نفس پایینی برای صحبت کردن در جمع دارند. آن ها یاد می گیرند که کودکان دیگر نیز گاهی نگران هستند و با مشکلات مشابه درگیرند اما راه هایی برای حل مشکلات وجود دارد. صحبت در مورد مشکلات یکی از شخصیت های کتاب نیز راهی عالی برای رشد کودک در درک نگرانی ها و ترس های خود است. داستان ها می توانند فرصتی باشند برای هم فکری در مورد تعاملات اجتماعی بدون استرس و فشار و به کودک کمک می کند تا دایره لغات وسیع تری داشته باشد و راحت تر صحبت کند.
8- تفاوت بین درون گرایی و کم رویی را درک کنید
درون گرایی به معنای ترجیح دادن محیط های آرام است اما کم رویی مربوط به ترس از قضاوت اجتماعی است. گاهی اوقات این دو با هم همپوشانی دارند و یک فرد هم خجالتی و هم درون گرا می شود. همچنین ممکن است که یک کودک برون گرا خجالتی باشد و یا یک درون گرا اصلا خجالتی نباشد. بسیاری از ما در برخی موقعیت ها احساس خجالت می کنیم. سوگیری فرهنگی ما هم در برابر کم رویی و هم در برابر درون گرایی است؛ به همین دلیل است که هر دو مورد را بررسی می کنیم و باید بدانیم که این دو با هم فرق می کنند.
9- به مرور با مسائل جدید مواجه شوید
به محدودیت های کودک احترام بگذارید، حتی اگر از نظر شما افراطی به نظر می رسند. با هم و با سرعتی که خودش راحت تر است به سمت تجربه های جدید حرکت کنید. به او یاد دهید که احساساتش عادی و طبیعی هستند و در عین حال چیزی برای ترسیدن وجود ندارد. وقتی تلاش می کند به او بگویید که تلاش های او را تحسین می کنید؛ مثلا به او بگویید: “دیروز دیدم که به سراغ اون بچه ها رفتی تا دوست جدید پیدا کنی، می دونم که این کار برات سخته اما من بهت افتخار می کنم”. وقتی کودک از چیزهایی لذت می برد که فکر می کرد دوست ندارد و یا قبلا از آن ها می ترسید، به آن اشاره کنید. در نهایت کودک یاد می گیرد که احساساتش را بیشتر بشناسد.
10- در مراسمات جمعی زودتر از موعد حاضر شوید
اجازه دهید فرزندتان احساس کند که دیگران در فضایی که او حضور دارد به او می پیوندند، نه این که مجبور باشند در یک گروه پر از جمعیت حضور داشته باشند. به این ترتیب، اگر قبل از شروع مدرسه استرس دارد، او را به مدرسه ببرید تا کلاسش را ببیند، معلمش را ملاقات کند، موقعیت کلاس را یاد بگیرد چون با این کار قطعا روز اول احساس بهتری خواهد داشت.