برای اکثر والدین سخت است که با بزرگ شدن فرزندشان کمتر از او مراقبت کنند و او را آزادتر بگذارند؛ طبیعی است که چنین وظیفه ای باعث نگرانی برخی از والدین شود. اگر شما هم چنین سوالی در ذهن دارید که نگران آینده فرزندم هستم، چه کنم؟ این راهکارها می تواند نگرانی شما را تا حدودی برطرف کند.
اول از همه یادتان باشد که همه بچه ها وقتی بزرگتر می شوند رفتارهایشان تغییر می کند و این شما هستید که باید بتوانید افکار، نگرانی ها و ترس های خود را کنترل کنید، فراموش نکنید که بچه ها برای یاد گرفتن مهارت ها نیاز به اشتباه کردن دارند و اشتباه کردن بخش جدانشدنی زندگی است، رفتارهای فرزندتان را برای خودتان تفسیر و تعبیر نکنید زیرا تعبیرهای شما بیشتر از این که به فرزندتان مربوط باشد به دنیای روانی خود شما برمی گردد، تفاوت بین آن چه در واقعیت هست و آن چه فکر می کنید را بدانید، از طریق نگرانی هایی که دارید سعی کنید شناخت بیشتری از خودتان، برداشت هایتان، ترس هایتان، تجربه هایتان، مسائل نشده تان و… پیدا کنید، تمرین های مدیتیشن و تمرکز حواس را انجام دهید، با تمرین ذهن آگاهی سعی کنید بیشتر روی لحظه حال تمرکز کنید و فراموش نکنید فقط زمانی که فرزندتان از شما می خواهد به او مشاوره و نظر بدهید تا احساس نکند که به استقلال و یا توانایی تصمیم گیری او شک دارید.
چگونه می توان نگرانی درباره آینده فرزندان را کنترل کرد؟
راهکارهایی وجود دارد که می توان انجام داد و نگرانی درباره آینده فرزندان را کنترل کرد:
1- یادتان باشد که بچه ها تغییر می کنند.
به خود یادآوری کنید که بچه ها بزرگ می شوند، تغییر می کنند، رشد می کنند و بالغ می شود؛ به این روند طبیعی رشد اعتماد داشته باشید زیرا آن چه اکنون می بینید، لزوما آن چیزی نیست که در آینده فرزندتان خواهید دید. بچه ها به راهنمایی درست نیاز دارند و راهنمایی درست از این می آید که آن چه بچه ها امروز نیاز دارند را به وضوح ببینند تا فردا بهتر عمل کنند.
به گفته یکی از روانشناسان، بهتر است والدین با روش “انگار که” با فرزندشان رفتار کنند؛ این بدان معناست که والدین به گونه ای با بچه ها رفتار کنند انگار که رفتار فرزندان مسئولانه است. همچنین از فرزندتان انتظارات مختلفی داشته باشید، در این صورت به احتمال زیاد تغییراتی در رفتار او مشاهده می کنید. جلوی ترس ها، نگرانی ها و فرافکنی های ذهنی خود را بگیرید تا بتوانید با فرزندتان همراه و در تربیت او واقع بین باشید.
همچنین بخوانید :
2- به کودکان فضایی برای اشتباه کردن بدهید.
بپذیرید که فرزندتان برای رشد کردن و بزرگ شدن نیاز به اشتباه کردن دارد. برای اکثر والدین سخت است که با بزرگ شدن فرزندشان کمتر از او محافظت کنند؛ در این شرایط نفس عمیقی بکشید و این را بدانید که همه چیزهایی که فرزندتان برای موفق شدن باید بداند را به او آموخته اید و اشتباه کردن هم بخشی از زندگی است که در نهایت به کودک کمک می کند تا مهارت های خود را گسترش دهد.
کاهش نگرانی و اضطراب به زمان و تمرین نیاز دارد؛ یک راهکار مفید این است که هر روز ۵ تا ۱۰ دقیقه به خود اختصاص دهید که نگران فرزندتان باشید، سپس به روز خود ادامه دهید.
3- رفتارهای فرزندتان را تفسیر و تعبیر نکنید.
زمانی که رفتارهای کودک را در ذهنتان تعبیر می کنید، این تعبیر بیشتر به شما برمی گردد تا فرزندتان. در این مواقع از خود بپرسید “چه می بینم، چه می شنوم، چه چیزی در مقابل من است و چه واقعیت هایی در مقابل تصور، نگرانی و فرافکنی های ذهنی من وجود دارد؟”
به جای این که نگران باشید چرا فرزندتان چنین کارهایی انجام می دهند و رفتارهای او را تفسیر کنید، به خود یادآوری کنید که بچه ها در حال رشد، پیشرفت و یادگیری مجموعه مهارت هایی هستند که به آن ها کمک می کند تا رفتارهایشان بهتر از قبل شود.
دانستن این که شما به عنوان والد می توانید این مهارت ها را برای فرزندتان فراهم کنید و به آن ها یاد دهید، به شما کمک می کند تا آرام شوید و به جای نگرانی، کارهای سازنده تری انجام دهید. به جای این که نگران تصمیم گیری ها و انتخاب های اشتباه فرزندتان باشید و رفتارهای آن ها را برای خودتان تعبیر کنید، می توانید آن ها را راهنمایی کنید تا تصمیم گیری های بهتری داشته باشند و از پیامدها، مرزها و محدودیت های انتخابشان آگاه باشند.
4- تفاوت بین آن چیزی که در واقعیت هست و آن چیزی که فکر می کنید را بدانید.
یک آگاهی از خودتان و یک خودشناسی داشته باشید؛ این به شما کمک می کند تا بفهمید چه زمان هایی چیزی از خودتان را به فرزندتان فرافکنی می کنید در مقابل زمانی که چیزی واقعا در مورد کودک است. به عنوان مثال اگر می دانید خانواده شما همیشه نگران بیماری و مسائل بهداشتی بوده اند، بهتر می توانید تشخیص دهید که آیا نگرانی شما از مریض شدن فرزندتان در آینده بر اساس واقعیت است یا به دلیل مسائل حل نشده خودتان است.
5- نگرانی می تواند شناخت بیشتری از خودتان به شما نشان دهد.
یادتان باشد که نگرانی هایتان می توانند شناخت بیشتری از خودتان به شما نشان دهند. به عنوان مثال زمانی که نگران و مضطرب شدید، این سوالات را از خودتان بپرسید:
- احتمال وقوع چیزی که درباره آن نگران هستم چقدر است؟
- آیا چیزی که درباره آن نگران هستم واقع بینانه است؟ بر اساس واقعیت است؟
- من واقعا چه چیزی را می بینم و می شنوم؟ از دیدن و شنیدن چه چیزهایی می ترسم؟ چیزهایی که به آن ها فکر می کنم چه معنایی برای من دارد؟ چه برداشتی از آن ها دارم؟
- چرا من نگران چنین موضوعی هستم؟ آیا این موضوع مسئله حل نشده خودم است یا واقعا در مورد فرزندم است؟ اگر واقعا مشکل و مسئله ای وجود دارد، چگونه می توانم با آن کنار بیایم؟
- آیا من به سرعت از مسائل نتیجه گیری می کنم؟ آیا مسائل را بیش از حد تعمیم می دهم؟ آیا مسائل را دشوارتر از آن چه هستند پردازش می کنم؟ آیا ذهن خوانی می کنم؟ آیا فرافکنی می کنم و مسائل حل نشده خودم را به دیگران نسبت می دهم؟ حقایق و واقعیت هایی که باید به آن ها توجه کنم چیست؟
به کمک این راهکارها، یعنی مکث کردن و برآورد فهرستی از آن چه در درون شما می گذرد، می توانید به مرور زمان از نگرانی هایی که دارید دست بکشید و بیشتر بر چگونه حل کردن مشکلات تمرکز کنید.
6- مدیتیشن و تمرکز حواس را تمرین کنید.
در زندگیتان تغییراتی به وجود آورید و چیزهایی را اضافه کنید که اضطرابتان را کاهش می دهد و به شما کمک می کند تا بیشتر در زمان حال زندگی کنید؛ این راهکارها برای هر کس متفاوت است و می تواند شامل پیاده روی، دعا کردن، یوگا کردن، آفتاب گرفتن و… باشد.
این راهکار هم به رشد شخصی خودتان کمک می کند و هم می توانید در مسیر فرزندپروری بهتر عمل کنید و برای فرزندتان والد ایمن تری باشید.
7- روی لحظه حال تمرکز کنید.
ذهن آگاهی به شما کمک می کند تا توانایی ها و دستاوردهای فرزندتان را به آن ها یادآوری کنید. برای ذهن آگاهی و تمرین تمرکز حواس مکان آرامی را پیدا کنید که بتوانید در آن جا تمرکز داشته باشید؛ با نفس های عمیق شروع کنید، فقط به فرزندتان فکر کنید، به دستاوردها، مهارت ها و توانایی آن ها برای غلبه بر مشکلات فکر کنید و به خود یادآوری کنید که شما فقط در این لحظه می توانید بر روی خود کنترل داشته باشید، فرزندتان کاملا توانایی این را دارد که خودش را کنترل کند.
ذهن آگاهی یک تمرین آگاهی از احساسات و اطرافیان است که می تواند به کاهش استرس و نشخوار فکری کمک کند. سعی کنید هر روز ۵ تا ۱۰ دقیقه را به این مدیتیشن اختصاص دهید؛ این تمرین ممکن است در ابتدا احساس عجیبی به شما بدهد اما به مرور زمان و با احساس راحتی بیشتر می توانید کم کم زمان آن را افزایش دهید.
8- وقتی از شما خواسته شد مشاوره بدهید.
در کنار فرزندتان باشید اما از توصیه های ناخواسته خودداری کنید. طبیعی است که وقتی بچه ها بزرگتر می شوند دیگر نیازی به حمایت و راهنمایی های مداوم والدین ندارد. همچنین ممکن است بچه ها تصمیم هایی بگیرد که والدین با آن تصمیم ها موافق نیستید؛ یادتان باشد که حتی در این شرایط هم اگر فرزندتان از شما خواسته ای ندارد، نظری ندهید و سعی نکنید او را راهنمایی کنید، مطمئن باشید که اگر بچه ها مشکلی داشته باشد و به شما نیاز داشته باشد، حتما از شما کمک خواهد گرفت.
همچنین اجازه دهید زمانی که بچه ها خودشان کمک می خواهند، به شما مراجعه کنند و سعی نکنید فقط برای رفع کنجکاوی خودتان آن ها را سوال پیچ کنید و یا کمک ها و توصیه هایی که لازم ندارند را به او بدهید. تلاش بیش از حد برای کمک کردن و یا مشاوره دادن به بچه ها بدون این که آن ها درخواستی داشته باشند، رابطه والد – فرزندی شما را تحت فشار قرار می دهد و به فرزندتان چنین افکاری منتقل می شود که والدین به استقلال او احترام نمی گذارند و یا در توانایی او برای تصمیم گیری شک دارند؛ در نتیجه باعث می شود کودک از والدین دور شود.